بخش کشاورزی، چالش های پیش رو و رسالت اقتصاد کشاورزی دکتر بهاءالدین نجفی
هر چند در دهههای اخیر به موازات توسعه اقتصادی سهم بخش کشاورزی در اقتصاد کشور کاهش یافته اما به موازات افزایش تقاضا برای مواد غذایی درنتیجه افزایش جمعیت، توسعه شهرنشینی و افزایش درآمد یکی از نقشهای اصلی این بخش که تامین غذا و پاسخ گفتن به تقاضای فزاینده بوده با چالش روبرو شده است. گواه این مدعا افزایش قابل ملاحظه واردات محصولات کشاورزی و غذایی در سالهای اخیر بوده است. به عنوان مثال گندم به عنوان محصولی اساسی در سبد غذایی جامعه پس از یک دوره کوتاه خود کفایی دوباره به یکی از مهم ترین اقلام وارداتی کشور تبدیل گردیده و از مرز هفت میلیون تن فراتر رفته است. سهم واردات در روغن نباتی مصرفی همچنان بالای 90 در صد است. واردات برنج نیز از حدود 800 هزار تن به مرز دو میلیون تن نزدیک شده است. در زیر بخش تولیدات دامی علی رغم پیشرفتهای قابل توجه در میزان تولید در سالهای اخیر این زیر بخش در زمینه نهادههایی چون ذرت و جو به واردات وابسته بوده و نیاز به واردات گوشت نیز وجود داشته است. این شکاف فزاینده میان عرصه و تقاضای مواد غذایی سبب گردیده که بیلان واردات محصولات کشاورزی و مواد غذایی در سالهای اخیر روندی شتابنده بخود بگیرد. دولتها نیز بویژه در سالهای اخیر به سبب افزایش درآمدهای نفتی برای پر کردن اینشکاف به سوی راه آسان تر که همان واردات است گرایش بیشتری نشان داده اند. از دیدگاه اقتصادی در فرایند توسعه، بخش کشاورزی بایستی بگونه ای مورد حمایت قرار گیرد که بتواند غذا و مواد خام مورد نیاز برای تحقق اهداف تعیین شده برنامه را تولید نماید بگونهای که نیاز به واردات را به حداقل ممکن برساند. در غیر اینصورت جامعه بایستی ارز کمیاب مورد نیاز برای توسعه صنعتی را به واردات محصولات غذایی و کشاورزی اختصاص دهد و این امر منجر به کندی نرخ رشد اقتصادی می گردد. در ایران از دیر باز در رابطه با بخش کشاورزی روشهای دوگانه اعمال شده است. از یکسو سیاست پرداخت یارانه نهادهها اعمال شده و به نهادههایی چون کود و سم یارانه پرداخت شده و همچنین درآمدهای کشاورزی از مالیات معاف است. از سوی دیگر دولت با هدف پایین نگهداشتن قیمت محصولات کشاورزی از طریق خرید محصولات اساسی مانند گندم به قیمت پایین و یا از طریق کاهش بدون برنامه تعرفهها و واردات بیرویه و در زمان نامناسب و همچنین ممنوعیت و محدودیت صادرات برخی محصولات کشاورزی با هدف تامین نیازهای داخلی سیاست عدم حمایت و اخذ مالیات پنهان از کشاورزی را در پیش گرفته است. برآیند این سیاستهای دو گانه در بخش کشاورزی در بیشتر موارد و بویژه در مورد محصولات اساسی منفی بوده و موجبات تضعیف بازدهی سرمایه گذاری در بخش کشاورزی در مقایسه بابخش های دیگر اقتصاد و کاهش انگیزه تولید را فراهم آورده است. مسئله اساسی دیگری که تولید کنندگان محصولات کشاورزی بویژه کشاورزان خرده پا با آن روبرو می باشند ساختار ناقص بازار محصولات می باشد. علیرغم آنکه در دهههای اخیر تا حدی تکنولوژی به بخش تولید راه یافته و عملکرد محصولات افزایش یافته است ولی ساختار بازار محصولات کشاورزی بطور عمده سنتی می باشد. در چنین بازاری تولیدکنندگان از قدرت چانه زنی اندکی برخوردار بوده و ناچار به فروش محصولات تولیدی خود با قیمت پایین به واسطهها، عمده فرشان، میدان داران و یا خریداران محلی می باشند. هر چند عمده فروشان و واسطهها خدماتی در بازار محصولات انجام داده و بایستی بمنظور حفظ انگیزه آنان برای ارایه این خدمات پاداش مناسبی دریافت دارند ولی بررسی هانشان میدهد که در غالب موارد اختلاف میان قیمت دریافتی تولید کننده و مصرف کننده زیاد بوده و در برگیرنده سود انحصاری می باشد. این امر نیز به نوبه خود موجب کاهش بازده سرمایه گذاری و تضعیف انگیزه تولید گردیده است. چالش دیگری که بخش کشاورزی با آن مواجه می باشد عدم توجه به تحقیقات کشاورزی بویژه در سالهای اخیر است. بطوری که مراکز تحقیقات کشاورزی علی رغم بر خورداری از پژوهشگرانی که در سالهای گذشته با سرمایه گذاری زیاد آموزش دیده اند به سبب نداشتن امکانات و بودجه تحقیقاتی غالبا امکان استفاده از دانش خود را نداشته و به تدریس در مراکز آموزش عالی غیر دولتی مشغول شده اند و از حرکت در مسیر اصلی بازمانده اند. با پیدایش تغییرات آب و هوایی و محدودیت آب و در نتیجه زمین قابل کشت تنها راه افزایش تولید افزایش بهره وری است و این امر نیزبه انجام تحقیقات کشاورزی نیاز دارد. بهمین رو نقش مراکز تحقیقات کشاورزی در این رابطه در سالهای اخیر چشمگیر تر شده است. این مهم متاسفانه از دید دولتمردان در سالهای اخیر دور مانده است. مسئله دیگری که کشاورزی ایران با آن روبرو بوده و در سالهای اخیر به سبب بروز خشکسالی ابعاد بیشتری یافته محدودیت منابع آبی است. به گونهای که کشاورزانی که از منابع آب زیر زمینی استفاده می کنند به علت پایین رفتن سطح سفره آب زیر زمینی مجبور به کف شکنی و دسترسی به منابع آبی در اعماق پایین تر شده اند. افزون بر این به سبب افزایش جمعیت در روستاها و نبود گزینههای شغلی در بخش غیر کشاورزی و در نتیجه افزایش سطح زیر کشت، حفر چاههای غیر مجاز افزایش قابل ملاحظه یافته و در نتیجه بسیاری از دشتهای کشاورزی در زمره دشتهای بحرانی و ممنوعه گروه بندی شدهاند. افزون بر این در نتیجه سد سازیهای بیرویه بسیاری از سدها از ذخیره آبی کافی برخوردار نبوده و ظرفیت واقعی آنان بسیار کمتر از ظرفیت اسمی بوده و در مواردی به حدود 30 درصد نیز می رسد. افزون بر این ساخت سد در ایران در بسیاری موارد بدون توجه به آثار زیانبار زیست محیطی انجام گرفته که خشک شدن تالابها و دریاچهها از جمله آثار منفی آن بوده است. در مقابله با چالشهای موجود در عرصه کشاورزی و غذا نخستین کار آنست که از شیوه سعی و خطا دست بر داشته و از تجربیات خود و دیگران بهره جسته و با شیوهای علمی و با بهره گیری از دانش اقتصاد کشاورزی راهحلهای عملی ارایه نمود. در این مسیر باید توجه داشت که تنها تحلیل و ارایه راهحل کافی نیست و باید از طریق بر قراری تماس سیستماتیک با سیاستمداران و تصمیم گیران آنان را به اجرایی کردن پیشنهادها متقاعد ساخت و این رسالتی است که بر عهده دانش آموختگان اقتصاد کشاورزی بطور اعم و انجمن اقتصاد کشاورزی بطور اخص می باشد.
|